تاریخچه هنر مینیاتور

تاریخ مینیاتور درایران

کاتب‌ مینیاتورهای‌ ایرانی‌، از قرون‌ بعد از اسلام‌ آغاز شده‌ و در قرون‌ اولیة‌ بعد از ظهور اسلام‌، هنر ایران‌ با ابتکاراتی‌ در خطوط‌ عربی‌ تداوم‌ یافته‌ و بهترین‌ نسخه‌های‌ قرآن‌ کریم‌ را هنرمندان‌ مبتکر ایرانی‌ نوشته‌ و به‌ تزئین‌ و تذهیب‌ مصحف‌ شریف‌ پرداخته‌اند. طلاکاری‌ حواشی‌ و سرلوحة‌ قرآن‌ و طرحهای‌ اسلیمی‌ و ختایی‌ و گردش‌های‌ ترکیب‌ بندی‌ آنها را به‌ شیوة‌ مخصوصی‌ که‌ امروزه‌ آن‌ را «استیلیزه‌» می‌نامیم‌ ،ایرانیان‌ ابداع‌ کردند و در ادامة‌ این‌ ابداع‌ و ابتکار بود که‌ نقاشی‌ براساس‌ متن‌ کتب‌ و نوشته‌ها نیز رواج‌ یافت‌ که‌ مینیاتورهای‌ مکتب‌ بغداد ، سرآغاز آن‌ است‌ .

مینیاتورهاى امروز ایران , همان نقاشى کلاسیک اروپا (سبک امیرسیونیسم و به دنبال آن شیوه هاى مدرن نقاشى اروپائى) است و هرچند گروهى نوشته اند که به هنگام ظهور اسلام , ایرانیان در هنر نقاشى داراى سنتى کهن بوده اند. اما هیچ سند معتبرى که این ادعا را ثابت کند در دست نیست و اصولا این گونه اظهارنظر کردن بیشتر منطبق بر واقعیت است که مکاتب مینیاتورهاى ایرانى , از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اولیه ى بعد از ظهور اسلام , هنر ایران با ابتکاراتى در خطوط عربى تداوم یافته و بهترین نسخه هاى قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانى نوشته اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته و طلاکارى حواشى و سرلوحه ى قرآن و طرحهاى اسلیمى و ختایى و گردش هاى ترکیب بندى آنها را به شیوه ى مخصوصى که امروزه آنرا استیلیزه مى نامیم ابداع کردند و در ادامه ى این ابداع و ابتکار , نقاشى براساس متن کتب و نوشته ها نیز رواج یافت که مینیاتورهاى مکتب بغداد سر آغاز آن است. مکتب بغداد , از آن جهت که نوعى نقاشى بدوى است تا حدودى نشان از فقدان مهارت و قدرت هنرى سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ى قصه ها و روایات مذهبى است. هنرمندان مکتب بغداد , اکثر ایرانى بوده اند و معمولا نیز به سفارش و دستور روساى قبایل عرب کتب خطى را با ذوق خود تزئین میکردند و روش کار آنها به اکثر نقاط دور و نزدیک ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان که نقاشى ایران ترقى محسوسى کرد ادامه یافت.

بعد از حمله ى چنگیز به ایران و از رونق افتادن بغداد کهمرکز تجمع هنرمندان بود و از آنجا که نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربى ایران و در تبریز و مراغه مستقر شدند, خواه ناخواه هنرمندان در آن منطقه گرد آمدند و به دلیل علاقه و تمایل مغولان به هنر چینى , جذب ذوق آزمایى در این زمینه شدند. ناگفته نباید گذاشت که نقاشى به شیه ى چینیها , با هجوم مغولان به ایران نیامد , بلکه نقاشى ایران سالها قبل از تهاجم چنگیر با اسلوب و روش هاى هنر چین در شراسر خاورمیانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامه ى فردوسى نیز به این مطلب اشاره شده و احتمال میرود که ترکان سلجوقى مروج این شیوه در ایران بوده باشند. منتهى ایرانیان شیوه ى نقاشى چینى را با دید خاص هنرى خود تلفیق کردند و کاشى هایى که امروزه نمونه هایى از آن در دست است نشان مى دهد که سالها پیش از حمله ى مغول به ایران , همان سبک و شیوه و رنگ آمیزى و طراحى که بعدها به صورت نقاشى کتب مورد استفاده قرار گرفت , در ایران اعمال شده و اگر دست حوادث کتاب خانه هاى بزرگ ایران را معدوم نکرده بود امروز به راحتى مى توانستیم نسخى را که متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان ویژگى مینیاتورهاى مکتب هرات یا مراغه و مکاتب دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم.

در ابتداى حمله مغولان به ایران , هنر نقاشى به واسطه ى قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد. ولى بعد از چند سال سران مغول به فکر ترویج هنر افتادند و براى عملى ساختن این منظور عده یى نقاشى چینى را از راه مغولستان به ایران آوردند و کوشیدند تا نقاشى چینى را در ایران رایج سازند و هنرمندان ایرانى , اگرچه تحت تاثیر این مساله قرار گرفتند , اما برخلاف نقاشان چینى هرگز طبیعت را به عنوان نهایتى از احساسات و عواطف و به گونه یى مجرد و انتزاعى مورد توجه قرار ندادند و بیشتر به اسنان و تفکراتى در حالات انسانى پرداختند و به همین جهت است که کمتر مینیاتور ایرانى را بى صورت و هیات انسانى میتوان یافت. هرگز پیوندهاى خود را با شعر , فرهنگ و شیوه هاى تفکر بومى نبریده و افسانه ها , اساطیر , قهرمانان ملى , سنن وشیوه هاى زندگى ایرانى همواره نمودى آشکار در آثار آنان داشته و این وابستگى به زندگى و اعتقادات ملى تا جایى قوى است که به مینیاتور ایرانى , علیرغم پیوندها و نقاط مشترک فراوانش با سایر مکاتب آسیایى (ازجمله شیوه هاى نقاشى هندى , چینى و ژاپنى) وجه ى خاصى مى دهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملتها و ممالک مى شود و این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت و به قدرى مورد توجه بود که یکى از شاهزادگان تیمورى به نام بایسنغر میرزا که خطاطط هنرمند بود , سرپرستى امور هنرى را در شهرت هرات به عهده گرفت.

در آن زمان , شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در یک آموزشکده ى نقاشى , شصت استاد به تعلیم هنر جویان و انحام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادکاران مکتب هرات کمال الدین بهزاد است که کتاب مصور و معروفى به نام ظفر نامهى تیمورى دارد و به جرات مى توان آثار وى را از لحاظ حالت چهره ها , حرکت قلم , انتخاب موضوع و نمایش دادن وقایع سرآمد تمام مینیاتورهایى دانست که قبل یا بعد از او در ایران ساخته شده است.

رویهمرفته آثار مینیاتور ایران در مکتب هرات , به علت سابقه ى ممتد و آزادى عمل قابل توجهى که بعد از مکتب بغداد براى هنرمندان به وجود آمد , تا حدى پیشرفت نمود که آثار دوره هنر نقاشى و مینیاتور سازى ایران , بعد از دوره ى هرات , با همان شرایط تکمیل یافته ى خود به عصر صفویان منتقل شد و بعد از آنکه تبریز به عنوان پایتخت انتخاب گردید , استاد کمال الدین بهزاد به آنجا دعوت و عهده دار سمت ریاست کتابخانه ى سلطنتى شد و همراه با استاد کاران بزرگ این دوره نظیر , آقا میرک , سلطان محمد , حسین یاکوب وعده یى دیگر کوشید تا این هنر را تعالى و تکامل بخشد.

سبک و مکتب نقاشى دوره صفویه را در یک تقسیم بندى کلى مى توان در دو بخش کاملا جدا از هم مورد بررسى قرار دارد.

اول مکتب تبریز که تا وقتى پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه یى که ذکر آن گذشت تداوم داشت. مینیاتورهاى این دوره , همه در یک نوع و از لحاظ ظرافت کارى و حرکت قلم و طرح و رنگ دنباله ى مکتب هرات است و فقط مختصرى با آن تفاوت دارد.

دوم مکتب اصفهان که بعد از انتقال پایتخت به اصفهان شکل گرفت و طى آن سبک و شیوه ى کار دچار دگرگونى هایى کاملا چشمگیر شد که نمونه ى بارز و مشخص آن نقوش تزئینى مساجد اصفهان , کاخ چهل ستون و عمارت عالى قاپو است

معروفترین نقاش این دوره , رضا عباسى است که در زمان شاه عباس دوم صفوى در اصفها میزیست. شاه عباس چون نقش بود وهم اینک نیز نمونه هایى از آثار هنرى او در موزه ى گلستان موجود است توجه خاصى به گسترش هنر نقاشى داشت و به دلیل و تشویقى که از هنرمندان به عمل مى آورد مینیاتورسازى در دوره ى او از جهت توسعه و قدرت , مهارت و سرعت کار نقاشان ترقى فوق العاده یى کرد و هنرمندان توانستند در حدى وسیعتر از مکتبهاى هرات , تبریز و قزوین , باهنر چینى و تاثیر پذیرى از آن فاصله بگیرند و اصالت ایرانى به آثارشان بدهند و با ساده کردن نقوش و سرعت عمل بیشتر , نقاشى را از روى صفحه ى کاغذ به صورتى دیوارى در آورند. اما ذکر این نکته نیز ضرورى است که آثار این دوره به هیچ وجه قابل مقایسه با مکتب هرات نیست و از نظر ظرافت ضعیفتر از مکتب هرات است و فقط در آن نقوش تزئینى و گردش هاى اسلیمى و ختایى و انواع ساقه ها و گلبرگهاى بسیار متنوع شده و اشکال آن که قبلا از چند نوع گل و برگ و اسلیمى ریز تجاوز نمیکرد, به بیش از پنجاه نوع اسلیمى و گل ابتکارى بالغ گردیده است.

شناخت مینیاتور

موضوعى که از اواخر دوره ى صفویه و بعد از آن در سبک نقاشى ایران خودنمایى کرد نفوذ سایه روشن است که البته از روش نقاشى اروپائى اقتباس شده و در دوره ى زندیه ادامه یافته و باعث به وجود آمدن سبک شیراز شده است. سبک و شیوه ى آثار هنرى دوره ى زندیه به استثناى نقوش شاخه ها و گل و برگ که اختصاص به آن دوره دارد , در قسمت صورت سازى و سایه روشن ها و طراحى تصاویر و مناظر تفاوت چندانى با شیوههاى دیگر رایج در ایران ندارد. البته از اواخر دوره ى صفویه نقاشى هایى در دست است که نشان مى دهد شیوه ى نقاشى به طریق ى سایه روشن دارد در اواخر این دوره شروع به خودنمایى کرده است.

مکتب نقاشى قاجار که از زمان فتحعلى شاه قاجار رونق و رواج یافته تا حدودى متاثر از سبک شیراز و داراى یرسیکتیو است و به طور مساوى از نقاشى هاى ایرانى و اروپایى مایه گرفته است و در اواخر دوره , به تدریج نفوذ سبک اروپایى در نقاشى ایران به قدرى زیاد شده که هنرمندان با استفاده از گراورهاى رنگى و کییه ى آثار نقاشى اساتید دوره ى , رنسانس به کلى اصالت ایرانى خود را ازدست داده و تابع سبک و سیاق نقاشى کلاسیک اروپا شده اند و این نفوذ هنر غرب در هنر ایران تا جایى بود که صنیع الملک نیز نتوانست از آن بر حذر بماند. به طور مثال تصاویرى که این استاد از رجال و بزرگان زمان خود با آبرنگ ترسیم کرده , با وجودى که اصالت ایرانى خود را حفظ نموده , اما بسیار نزدیک به شیوه هاى نقاشى کلاسیک میباشد.

آثار معروف , محمودخان ملک الشعراى صبا نیز مربوط به همین زمان است این استاد پیشرفت هنر اروپا را در نظر داشته و تابلوى معروف کاتب او نشان میدهد که بیشتر آثارش سفارشى بوده است در حالیکه تابلوى مطالعه ى او برخلاف شرایط محیط به میل خودش ترسیم شده و احتمالا مورد استقبال مردم نیز قرار نگرفته. کمال الملک نیز هنگامى که جهت مطالعه به ایتالیا و فرانسه سفر کرده بود , به دلیل اینکه نمیخواست پذیراى سبک نقاشى امیرسیونیسم باشد به کییه بردارى از آثار استاد کاران عصر رنسانس پرداخت و به همین جهت در بازگشت به ایران و عصر رنسانس پرداخت و به این ترتیب , بعد از گذشت چند سال , شیوه هاى نقاشان عصر قاجاریه از بین رفت و بقایاى هنرمندان آزاد به کییه بردارى , گراور و استفاده از باسمه هاى چاپ شده اروپا پرداختند و با تهیه ى آثارى از شاهنامه ى فردوسى و شمایل هاى مذهبى به کار خود ادامه دادند.

بعد از سقوط قاجاریه , نقاشى ایران دو شکل کاملا جدا از هم پیدا کرد و هنرمندان در دو دسته ى مستقل به ادامه ى کار هنرى خود پرداختند:

گروه اول شاگردان کمال الملک بودند.

نظیر: حسنعلى وزیرى , ابوالحسن صدیقى محمد على حیدریان , حسن شیخ و ... که همگى به شیوه ى خود استاد و اقتباس از طبیعت کار میکردند. و دسته ى دوم را افرادى نظیر : محمد ابراهیم نقاش باشى , آقا امامى , هادى تجویدى , على درودى , حسین بهزاد , حاج مصور الملکى , محمد على تذهیب , میرزا احمد نقاش , محمد مدبر و ... تشکیل مى دادند که با استفاده از تکنیکهاى مختلف و به وسیله ى استفاده از رنگ روغن یا آبرنگ , مینیاتورهاى ریز یا تابلوهاى بزرگ نقاشى میکردند و موضوعات تابلوهاى آنان را نیز بیشتر مسایل و موضوعات ملى تشکیل میداد.

در همین سالها , علاوه بر مدرسه ى صنایع مستطرفه ى سابق , هنرستان هنرهاى ملى نیز تاسیس شد وعده یى از هنرمندان قدیمى به تهران آمدند و موسسه ى صنایع قدیمه را تاسیس کردند.

این سازمان هنرى , بعد از چند سال که زیر وزارت ییشه و هنر سابق اداره مى شد به نامهاى هنرستان عالى هنرهاى باستانى و هنرستان عالى هنرهاى نوین به کار خود ادامه داد تا اینکه در سال 1339 کلیه ى موسسات هنرى که زیر نظر ادارات مختلف به کار اشتغال داشتند در سازمان واحدى متشکل شدند و به این ترتیب اداره ى کل هنرهاى زیبا کشور تاسیس شد و چند سال بعد به صورت وزارت فرهنگ و هنر (سابق) درآمد. از میان استادان حاضر , افرادى نظیر : على کریمى , محمود فرشچیان , محمد تجویدى على مطیع , محمد على زاویه , نصرت اله یوسفى , عبدالله باقرى و ... که اکثرا نیز جزو آموزش دیدگان مدرسه ى صنایع قدیمه هستند و نزد کمال الملک , هادى تجویدى , احمد امامى یا على درودى آموزش دیده اند , هنوز تلاشى صمیمانه در جهت حفظ و نگهداشت این هنر ارزنده دارند و هر یک شاگردان متعددى تربیت کرده اند که در حد خود در حکم حیثیتى والا براى مینیاتور سازى ایران هستند و در پایان لازم به تذکر است که هم اینک نبض مینیاتور سازى ایران در اصفهان میتپد و هنرمندان برجسته اى این رشته مهارت و کارآیى خود را رابطه با ارزش هاى منبعث از انقلاب اسلامى صرف تجسم بخشیدن به نمادهایى روشن و صریح از اسلام , انقلاب , زندگى , مردم , سنتهاى سالم و ادبیات انسانى این مرز و بوم مى کنند و ظرافت , وسعت طرح , گوناگونى نقش و تنوع رنگى که در کارهاى آنان به چشم مى خورد بیشتر از آنجا ناشى مى شود که هر کدامشان به سهم خود , پیوسته در فکر اعتلاى هنر ارزشمندشان هستند.

زیربناى مینیاتور طراحى است و قدرت قلم طراح در انتقال مفاهیم ذهنى بر روى کاغذ میتواند نقش موثرى در بافت انرژى و ارزش هاى آن داشته باشد.

طرحهیاى مینیاتور ایران , با بهره گرفتن از واقعیات و به مدد اندیشه ى هنرمندان , پیوسته در جهت تکامل گسترش یافته و غناى این هنر بیشتر از هر چیز حاصل جستجو و تلاش هنرمندان در زمینه ى دستیابى به فضاى تازه تر است.

سیاه قلم یکى از انواع مینیاتور است. ویژگى این نوع مینیاتور , در مقایسه با دیگر انواع نگاره ها که تنوع بیشترى دارند , در گونهى دیگرى از مینیاتورهاى ساده که به سیاه قلم رنگى موسوم است , قسمتهایى از طرح با رنگ هاى متنوع آراسته مى شود.

رنگ هاى روحى که معمولا نقوش ظریف و نازک کارى هاى مینیاتور با آن ساخته و پرداخته میشود بازگو کننده ى احساسات رقیق و انسانى هنرمند بوده و از آن بیشتر براى تجسم بخشیدن به حالات درونى و بیان احساس هایى که ریشه در پاکى سرشت انسان دارد استفاده میشود.

گونه ى دیگر رنگ هایى که در ساخت مینیاتور مورد استفاده قرار میگیرد رنگ هاى جسمى است. این نوع رنگ که از غلظت و ثبات بیشترى برخوردار است براى ساخت تابلوهاى پرکار مصرف مى شود و بازگو کننده ى آن دسته از خصوصیات و حالاتى است که در تضاد با احساسات لطیف و انسانى مى باشد.

نقوش تمیثلى پرندگان و حیوانات گوناگون به همراه طرحهاى شاخخ و گل و برگ و خطوط اسلیمى و ختایى , بخش مهمى از مینیاتور را تشکیل مى دهد که تذهیب تشعیر نام دارد و معمولا اطراف و کناره ى نگاره ها با آن تزئین مى شود. در بسیارى موارد تشعیر و تذهیب مراحل نهایى ساخت یک اثر مینیاتور است و انجام آن کار تهیه ى نگاره نیز به پایان میرسد.

مکتب‌ بغداد، از آن‌ جهت‌ که‌ نوعی‌ نقاشی‌ بدوی‌ است‌ ،تا حدودی‌ نشان‌ از فقدان‌ مهارت‌ و قدرت‌ هنری‌ سازندگانش‌ دارد و بیشتر در بردارندة‌ قصه‌ها و روایات‌ مذهبی‌ است‌. هنرمندان‌ مکتب‌ بغداد ،اکثراً ایرانی‌ بوده‌اند و معمولاً نیز به‌ سفارش‌ و دستور رؤسای‌ قبایلِ عرب‌ ،کتب‌ خطی‌ را با ذوق‌ خود تزئین‌ می‌کردند و روش‌ کار آنها به‌ اکثر نقاط‌ دورو نزدیک‌ ایران‌ راه‌ یافته‌ بود و تا دوران‌ سلجوقیان‌ که‌ نقاشی‌ ایران‌ ترقّیِ محسوسی‌ کرد، ادامه‌ یافت‌.

با حملة‌ چنگیز به‌ ایران‌ و از رونق‌ افتادن‌ بغداد ،نخستین‌ فرمانروایان‌ مغول‌ در شمال‌ غربی‌ ایران‌ و در تبریز و مراغه‌ مستقر شدند و خواه‌ نا خواه‌ هنرمندان‌ نیز در آن‌ منطقه‌ گرد آمدند و به‌ دلیل‌ علاقه‌ و تمایل‌ مغولان‌ به‌ هنر چینی‌، جذب‌ ذوق‌ آزمایی‌ در این‌ زمینه‌ شدند .

نا گفته‌ نباید گذشت‌ که‌ نقاشی‌ به‌ شیوة‌ چینی‌ها، با هجوم‌ مغولان‌ به‌ ایران‌ نیامد، بلکه‌ نقاشی‌ ایران‌ سالها قبل‌ از تهاجم‌ چنگیز با اسلوب‌ و روش‌های‌ هنر چین‌ در سراسر خاورمیانه‌ شهرت‌ و اعتبار داشت‌ و در شاهنامة‌ فردوسی‌ نیز به‌ این‌ مطلب‌ اشاره‌ شده‌ است‌ .و احتمال‌ می‌رود که‌ ترکان‌ سلجوقی‌ ،مروج‌ این‌ شیوه‌ در ایران‌ بوده‌ باشند. منتهی‌ ایرانیان‌ شیوة‌ نقاشی‌ چینی‌ را با دید خاص‌ هنری‌ خود تلفیق‌ کردند و کاشی‌هایی‌ که‌ امروزه‌ نمونه‌هایی‌ از آن‌ در دست‌ است‌، نشان‌ می‌دهد که‌ سالها پیش‌ از حملة‌ مغول‌ به‌ ایران‌، همان‌ سبک‌ و شیوه‌ و رنگ‌ آمیزی‌ و طراحی‌ که‌ بعدها به‌ صورت‌ نقاشیِ کتب‌ ،مورد استفاده‌ قرار گرفت‌، در ایران‌ اعمال‌ شده‌ است‌ و اگر دست‌ حوادث‌ ،کتابخانه‌های‌ بزرگ‌ ایران‌ را معدوم‌ نکرده‌ بود ،امروز به‌ راحتی‌ می‌توانستیم‌ نسخی‌ را که‌ متعلق‌ به‌ دوران‌ پیش‌ از مغول‌ بوده‌ و همان‌ ویژگی‌ مینیاتورهای‌ مکتب‌ هرات‌ یا مراغه‌ و مکاتب‌ دیگرِ بعد از مغول‌ را داشته‌ است‌، ببینیم‌ .

در ابتدای‌ حمله‌ مغولان‌ به‌ ایران‌، هنر نقاشی‌ به‌ واسطة‌ قتل‌ عام‌ هنرمندان‌ ،رونق‌ خود را از دست‌ داد ؛ ولی‌ بعد از گذشتِ چند سال‌، سران‌ مغول‌ به‌ فکر ترویج‌ هنر افتادند و برای‌ عملی‌ ساختن‌ این‌ منظور ،عده‌ای‌ نقاش‌ چینی‌ را از راه‌ مغولستان‌ به‌ ایران‌ آوردند و کوشیدند تا نقاشی‌ چینی‌ را در ایران‌ رایج‌ سازند و هنرمندان‌ ایرانی‌، اگرچه‌ تحت‌ تأثیر این‌ مسأله‌ قرار گرفتند، اما بر خلاف‌ نقاشان‌ چینی‌ ،هرگز طبیعت‌ را به‌ عنوان‌ نهایتی‌ از احساسات‌ و عواطف‌ و به‌ گونه‌ای‌ مجرد و انتراعی‌ ،مورد توجه‌ قرار نداند و بیشتر به‌ انسان‌ و تفکراتی‌ در حالات‌ انسانی‌ پرداختند و به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ کمتر مینیاتور ایرانی‌ را بدونِ صورت‌ و هیأت‌ انسانی‌ می‌توان‌ یافت‌.

از سوی‌ دیگر مینیاتور سازان‌ ایرانی‌، هرگز پیوندهای‌ خود را با شعر، فرهنگ‌ و شیوه‌های‌ تفکر بومی‌ نبریده‌ و افسانه‌ها، اساطیر، قهرمانان‌ ملی‌، سنن‌ و شیوه‌های‌ زندگی‌ ایرانی‌، همواره‌ نمودی‌ آشکار در آثار آنان‌ داشته‌ و این‌ وابستگی‌ به‌ زندگی‌ و اعتقادات‌ ملی‌ به‌ حدی‌ نیرومند و قوی‌ است‌ که‌ به‌ مینیاتور ایرانی‌، علیرغم‌ پیوندها و نقاط‌ مشترک‌ فراوانش‌ با سایر مکاتب‌ آسیایی‌ (از جمله‌ شیوه‌های‌ نقاشی‌ هندی‌ ،چینی‌ و ژاپنی‌) وجهة‌ خاصی‌ می‌دهد و باعث‌ تمایزش‌ از هنر سایر ملت‌ها و ممالک‌ می‌شود .

این‌ وضعیت‌ تا دوران‌ ایلخانیان‌ و تیموریان‌ ادامه‌ داشت‌ و به‌ قدری‌ مورد توجه‌ بود که‌ یکی‌ از شاهزادگان‌ تیموری‌ به‌ نام‌ «بایسنغرمیرزا» که‌ خطاطی‌ هنرمند بود، سرپرستی‌ امور هنری‌ را در شهر هرات‌ به‌ عهده‌ گرفت‌ .

در آن‌ زمان‌ ،شهر هرات‌ مرکز تجمع‌ هنرمندان‌ شده‌ بود و معروف‌ است‌ که‌ فقط‌ در یک‌ آموزشکدة‌ نقاشی‌، شصت‌ استاد به‌ تعلیم‌ هنرجویان‌ و انجام‌ سفارشات‌ محوله‌ اشتغال‌ داشتند. معروفترین‌ استادکاران‌ مکتب‌ هرات‌ «کمال‌ الدین‌ بهزاد» است‌ که‌ کتاب‌ مصور و معروفی‌ به‌ نام‌ ظفرنامة‌ تیموری‌ دارد و به‌ جرأت‌ می‌توان‌ آثار وی‌ را از لحاظ‌ حالت‌ چهره‌ها، حرکت‌ قلم‌، انتخاب‌ موضوع‌ و نمایش‌ دادن‌ وقایع‌، سرآمد تمام‌ مینیاتورهایی‌ دانست‌ که‌ قبل‌ یا بعد از او در ایران‌ ساخته‌ شده‌ است‌ .

روی‌ هم‌ رفته‌ آثار مینیاتور ایران‌ در مکتب‌ هرات‌، به‌ علت‌ سابقة‌ ممتد و آزادی‌ عمل‌ قابل‌ توجهی‌ که‌ بعد از مکتب‌ بغداد برای‌ هنرمندان‌ به‌ وجود آمد، به‌ حدی‌ پیشرفت‌ نمود که‌ آثار دوره‌ هنر نقاشی‌ و مینیاتور سازی‌ ایران‌، بعد از دورة‌ هرات‌ با همان‌ شرایط‌ تکمیل‌ یافتة‌ خود ،به‌ عصر صفویان‌ منتقل‌ شد و بعد از آنکه‌ تبریز به‌ عنوان‌ پایتخت‌ انتخاب‌ گردید، استاد کمال‌ الدین‌ بهزاد به‌ آنجا دعوت‌ و عهده‌ دار سمت‌ ریاست‌ کتابخانة‌ سلطنتی‌ شد و همراه‌ با استادکاران‌ بزرگ‌ این‌ دوره‌ نظیر، آقا میرک‌، سلطان‌ محمد، حسین‌ پاکوب‌ و عده‌ای‌ دیگر کوشید تا این‌ هنر را تعالی‌ و تکامل‌ بخشد .

سبک‌ و مکتب‌ نقاشی‌ دوره‌ صفویه‌ را در یک‌ تقسیم‌بندی‌ کلی‌ می‌توان‌ در دو بخش‌ کاملاً جدا از هم‌ مورد بررسی‌ قرار داد:

اول‌ ـ مکتب‌ تبریز ،که‌ تا وقتی‌ پایتخت‌ به‌ قزوین‌ منتقل‌ شد به‌ همان‌ شیوه‌ای‌ که‌ ذکر آن‌ گذشت‌ ،تداوم‌ داشت‌. مینیاتورهای‌ این‌ دوره‌ ،همه‌ در یک‌ نوع‌ و از لحاظ‌ ظرافت‌ کاری‌ و حرکت‌ قلم‌ و طرح‌ و رنگ‌ ،دنبالة‌ مکتب‌ هرات‌ است‌ و فقط‌ مختصری‌ با آن‌ تفاوت‌ دارد .

دوم‌ ـ مکتب‌ اصفهان‌ ،که‌ بعد از انتقال‌ پایتخت‌ به‌ اصفهان‌ شکل‌ گرفت‌ و طی‌ آن‌ سبک‌ و شیوة‌ کار، دچار دگرگونی‌هایی‌ کاملاً چشمگیر شد که‌ نمونة‌ بارز و مشخص‌ آن‌ ،نقوش‌ تزئینی‌ مساجد اصفهان‌، کاخ‌ چهل‌ ستون‌ و عمارت‌ عالی‌ قاپو، است‌ .

معروفترین‌ نقاش‌ این‌ دوره‌، رضا عباسی‌ است‌ که‌ در زمان‌ شاه‌ عباس‌ دوم‌ صفوی‌ در اصفهان‌ می‌زیست‌.

شاه‌ عباس‌ نیز چون‌ خود نقاش‌ بود.(هم‌ اینک‌ نمونه‌هایی‌ از آثار هنری‌ او در موزة‌ گلستانِ تهران‌ موجود است‌)، توجه‌ خاصی‌ به‌ گسترش‌ هنر نقاشی‌ داشت‌ و به‌ دلیل‌ تشویقی‌ که‌ از هنرمندان‌ به‌ عمل‌ می‌آورد ،مینیاتور سازی‌ در دورة‌ او از جهت‌ توسعه‌ ،قدرت‌، مهارت‌ و سرعت‌ کار نقاشان‌ ،ترقی‌ فوق‌ العاده‌ای‌ کرد و هنرمندان‌ توانستند در حدی‌ وسیع‌تر از مکتب‌های‌ هرات‌ ،تبریز و قزوین‌ با هنر چینی‌ فاصله‌ بگیرند و با ساده‌ کردن‌ نقوش‌ و سرعت‌ عمل‌ بیشتر، نقاشی‌ را از روی‌ صفحة‌ کاغذ به‌ صورتی‌ دیواری‌ درآورند .

در آثار این‌ دوره‌ ،نقوش‌ تزئینی‌ و گردش‌های‌ اسلیمی‌ و ختایی‌ و انواع‌ ساقه‌ها و گلبرگ‌ها بسیار متنوع‌ شده‌ و اشکال‌ آن‌ که‌ قبلاً از چند نوع‌ گل‌ و برگ‌ و اسلیمی‌ ریز تجاوز نمی‌کرد، به‌ بیش‌ از پنجاه‌ نوع‌ اسلیمی‌ و گل‌ ابتکاری‌ بالغ‌ گردیده‌ است‌ .

موضوعی‌ که‌ از اواخر دورة‌ صفویه‌ و بعد از آن‌ در سبک‌ نقاشی‌ ایران‌ خودنمایی‌ کرد، نفوذ سایه‌ روشن‌ است‌ که‌ البته‌ از روش‌ نقاشی‌ اروپایی‌ اقتباس‌ شده‌ و در دورة‌ زندیه‌ ادامه‌ یافته‌ و باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ سبک‌ شیراز شده‌ است‌ .

سبک‌ و شیوة‌ آثار هنری‌ دورة‌ زندیه‌ ،به‌ استثنای‌ نقوش‌ شاخه‌ها و گل‌ و برگ‌ که‌ اختصاص‌ به‌ آن‌ دوره‌ دارد، در قسمت‌ صورت‌ سازی‌ و سایه‌ روشن‌ها و طراحی‌ تصاویر و مناظر ،تفاوت‌ چندانی‌ با شیوه‌های‌ دیگر رایج‌ در ایران‌ ندارد. البته‌ از اواخر دورة‌ صفویه‌ ،نقاشی‌هایی‌ در دست‌ است‌ که‌ نشان‌ می‌دهد شیوة‌ نقاشی‌ به‌ طریقة‌ سایه‌ روشن‌ دار، در اواخر این‌ دوره‌ ،شروع‌ به‌ خودنمایی‌ کرده‌ است‌ .

مکتب‌ نقاشی‌ قاجار ،که‌ از زمان‌ فتحعلی‌ شاه‌ رونق‌ و رواج‌ یافته‌ ،تا حدودی‌ متأثّر از سبک‌ شیراز و دارای‌ پرسپکتیو است‌ و به‌ طور مساوی‌ از نقاشی‌های‌ ایرانی‌ و اروپایی‌ مایه‌ گرفته‌ است‌ و در اواخر دوره‌، به‌ تدریج‌ نفوذ سبک‌ اروپایی‌ در نقاشی‌ ایران‌ زیاد شده‌ است‌ .

آثار معروفِ محمود خان‌ ملک‌ الشعرای‌ صبا نیز مربوط‌ به‌ همین‌ زمان‌ است‌ و این‌ استاد ،پیشرفت‌ هنر اروپا را در نظر داشته‌ است‌ .

کمال‌ الملک‌ نیز هنگامی‌ که‌ جهت‌ مطالعه‌ به‌ ایتالیا و فرانسه‌ سفر کرده‌ بود، به‌ دلیل‌ اینکه‌ نمی‌توانست‌ یا نمی‌خواست‌ پذیرای‌ سبک‌ نقاشی‌ امپرسیونیسم‌ باشد ،به‌ کپیه‌ برداری‌ از آثار استادکاران‌ عصر رنسانس‌ پرداخت‌ و به‌ همین‌ جهت‌ در بازگشت‌ به‌ ایران‌ و تأسیس‌ مدرسة‌ صنایع‌ مستظرفه‌ (کمال‌ الملک‌) در آخرین‌ سالهای‌ حکومت‌ قاجاریه‌ ،به‌ تعلیم‌ شیوه‌های‌ نقاشی‌ عصر رنسانس‌ پرداخت‌ و به‌ این‌ ترتیب‌ ،بعد از گذشت‌ چند سال‌، شیوه‌های‌ نقاشان‌ عصر قاجاریه‌ از بین‌ رفت‌ هنرمندان‌ آزاد به‌ کپیه‌ برداری‌، گراورو استفاده‌ از باسمه‌های‌ چاپ‌ شده‌ اروپا پرداختند و با تهیة‌ آثاری‌ از شاهنامة‌ فردوسی‌ و شمایل‌های‌ مذهبی‌ به‌ کار خود ادامه‌ دادند .

بعد از سقوط‌ قاجاریه‌، نقاشی‌ ایران‌ دو شکل‌ کاملاً جدا از هم‌ ،پیدا کرد و هنرمندان‌ در دو دسته‌ مستقل‌ به‌ ادامة‌ کار هنری‌ خود پرداختند :

گروه‌ اول‌ شاگردان‌ کمال‌ الملک‌ بودند. نظیر: حسنعلی‌ وزیری‌، ابوالحسن‌ صدیقی‌ ،محمد علی‌ حیدریان‌، حسن‌ شیخ‌ و… که‌ همگی‌ به‌ شیوة‌ خودِ استاد و اقتباس‌ از طبیعت‌ کار می‌کردند و دستة‌ دوم‌ را افرادی‌ نظیر محمد ابراهیم‌ نقاش‌ باشی‌، آقا امامی‌، هادی‌ تجویدی‌، علی‌ درودی‌، حسین‌ بهزاد، حاج‌ مصور الملکی‌ ،محمد علی‌ تذهیب‌ ،میرزا احمد نقاش‌، محمد مدبر و… تشکیل‌ می‌دادند که‌ با استفاده‌ از تکنیک‌های‌ مختلف‌ و به‌ وسیلة‌ استفاده‌ از رنگ‌ روغن‌ یا آبرنگ‌ ،مینیاتورهای‌ ریز یا تابلوهای‌ بزرگ‌ نقاشی‌ می‌کردند و موضوعات‌ تابلوهای‌ آنان‌ را نیز ،بیشتر مسایل‌ و موضوعات‌ ملی‌ تشکیل‌ می‌داد .

در همین‌ سال‌ها، علاوه‌ بر مدرسة‌ صنایع‌ مستظرفة‌ سابق‌، هنرستان‌ هنرهای‌ ملی‌ نیز تأسیس‌ شد و عده‌ای‌ از هنرمندان‌ قدیمی‌ به‌ تهران‌ آمدند و موسسة‌ صنایع‌ قدیمه‌ را تأسیس‌ کردند .تا اینکه‌ در سال‌ ۱۳۳۹ ش‌ کلیة‌ مؤسسات‌ هنری‌ که‌ زیر نظر ادارات‌ مختلف‌ به‌ کار اشتغال‌ داشتند در سازمان‌ واحدی‌ متشکل‌ شدند و به‌ این‌ ترتیب‌ ادارة‌ کل‌ هنرهای‌ زیبای‌ کشور تأسیس‌ شد و چند سال‌ بعد به‌ صورت‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و هنر درآمد.

از میان‌ استادان‌ حاضر ، افرادی‌ نظیر علی‌ کریمی‌ ، محمود فرشچیان‌ ، محمد تجویدی‌ ، علی‌ مطیع‌ ،محمد علی‌ زاویه‌ ، نصرت‌ الله‌ یوسفی‌ ، عبد الله‌ باقری‌ و… که‌ اکثراً نیز جز و آموزش‌ دیدگان‌ مدرسة‌ صنایع‌ قدیمه‌ هستند و نزد کمال‌ الملک‌، هادی‌ تجویدی‌، احمد امامی‌ یا علی‌ درودی‌ آموزش‌ دیده‌اند، هنوز تلاشی‌ صمیمانه‌ در جهت‌ حفظ‌ و نگهداشت‌ این‌ هنر ارزنده‌ دارند و هر یک‌ شاگردان‌ متعددی‌ تربیت‌ کرده‌اند که‌ در حد خود در حکم‌ حیثیتی‌ و الا برای‌ مینیاتور سازی‌ ایران‌ هستند .

هم‌ اینک‌ نبض‌ مینیاتورسازی‌ ایران‌ در اصفهان‌ می‌تپد و هنرمندان‌ برجستة‌ این‌ رشته‌، مهارت‌ و کارآیی‌ خود را در رابطه‌ با ارزش‌های‌ منبعث‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ ،صرف‌ تجسم‌ بخشیدن‌ به‌ نمادهایی‌ روشن‌ و صریح‌ از اسلام‌، انقلاب‌ ،زندگی‌ مردم‌، سنت‌های‌ سالم‌ و ادبیات‌ انسانی‌ این‌ مرز و بوم‌ می‌کنند و ظرافت‌ ،وسعت‌ طرح‌، گوناگونی‌ نقش‌ و تنوع‌ رنگی‌ که‌ در کارهای‌ آنان‌ به‌ چشم‌ می‌خورد ،بیشتر از آنجا ناشی‌ می‌شود که‌ هر کدامشان‌ به‌ سهم‌ خود ،پیوسته‌ در فکر اعتلای‌ هنر ارزشمندشان‌ هستند .

زیربنای‌ مینیاتور ،طراحی‌ است‌ و قدرت‌ قلم‌ طراح‌ در انتقال‌ مفاهیم‌ ذهنی‌ بر روی‌ کاغذ می‌تواند نقش‌ مؤثری‌ در بافت‌ اثر و ارزش‌های‌ آن‌ داشته‌ باشد .

طرح‌های‌ مینیاتور ایران‌، با بهره‌ گرفتن‌ از واقعیات‌ و به‌ مدد اندیشة‌ هنرمندان‌، پیوسته‌ در جهت‌ تکامل‌، گسترش‌ یافته‌ و غنای‌ این‌ هنر بیشتر از هر چیز ،حاصل‌ جستجو و تلاش‌ هنرمندان‌ در زمینة‌ دستیابی‌ به‌ فضای‌ تازه‌تر است‌ .

سیاه‌ قلم‌ ،یکی‌ از انواع‌ مینیاتور است‌. ویژگی‌ این‌ نوع‌ مینیاتور ،در مقایسه&zwnj

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:پتينه کاري،پارکت،سقف کاذب،مجسمه سازي،پتينه کارهاي زيبا، سقف کاذب هاي زيبا، پارکت هاي زيبا،مجسمه هاي زيبا، پتينه کاري ساختمان، پتينه کاري منازل،پتينه کاري ادارات،پتينه کاري موسسه سات،پتينه کاري ساختمانهاي تجاري، پتينه ارزان، پتينه گران، پتينه مناسب، پتينه کاري با عکس، سقف کاذب با عکس، پارکت با عکس ، مجسمه همراه عکس،آموزش پتينه کاري، توضيحات پتينه کاري، پارکت هاي مناسب، پارکت ساختمان، پارکت منزل، پارکت موسسه ، پارکت ساختمان تجاري، پارکت ادارات، سقف کاذب منازل، سقف کاذب ادارات، سقف کاذب ساختمان تجاري، خدمات رنگ ، بهترين رنگ ها، خوش رنگ ترين رنگ ها، با کيفيت ترين رنگ ها،عکس پتينه کاري، رنگ دلگشا، پارکت دلگشا، پتينه دلگشا، سقف کاذب دلگشا، مجسمه سازي دلگشا،لوازم نقاشی،نقاشی سیاه قلم، نقاشی رنگ روغن، نقاشی های معروف، نقاشی پرندگان، نقاشی بچه ها،نگارگری،مینیاتور،تاریخچه مینیاتور،هنر،هنر نگارگری،گرانترین نقاشی ها،مینیاتورسازی،هنرمینیاتور , | 4:31 | نویسنده : آقای سعید اکبرزاده |